Azərbaycan-Traxtor
به زبان سرخم خنديدي - انقلابه سبزت را به نظاره نشستم - در مرگ درياچه ام سکوت مکن - تا به وداع خليجت نخندم

پیرزن ۷۵ ساله با یک بیل اينترنت سه كشور را قطع كرد

اينترنت كل كشور ارمنستان روز گذشته به صورت غير عمدي توسط مادربزرگ گرجستاني 75 ساله‌اي براي چندين ساعت قطع شد. اين مادربزرگ گرجستاني زماني كه در جستجوي قطعات فرسوده فلزي در زير خاك بوده موفق به كشف كابل نوري ميان ارمنستان و گرجستان شده و با استفاده از يك بيل و به صورت غير عمدي اينترنت كل ارمنستان را براي چند ساعت دچار قطعي كامل كرده است. به گفته سخنگوي وزارت كشور گرجستان، اين پيرزن هنگامي كه در حال حفاري زمين براي يافتن فلزات فرسوده بوده، كابل نوري را يافته و با قطع كردن آن سعي در ربودن سيمهاي آن را داشته است. اين آسيب به اندازه اي شديد بوده است كه 90 درصد از كاربران ارمني براي 12 ساعت دسترسي خود را با اينترنت از دست دادند در حالي كه بخشهايي از گرجستان و آذربايجان نيز تحت تاثير اين قطعي اينترنت قرار گرفتند

 

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: سه شنبه 23 فروردين 1390برچسب:اينترنت,قطعي اينترنت,سرعت اينترنت,افزاريش سرعت اينترنت,,
  • بابک خرمدین (بر طبق بعضی اسناد از سال ۷۹۸ تا ۷۳۸ میلادی) رهبر اصلی شورشیان ایرانی خرمدین (که آئین آنها شاد زیستن است) که جنبشی محلی آزادی بخش برای سرنگونی خلیفه عباسی بود . به نظر می‌رسد آئین خرمدینان ترکیبی از ارتدکس و بهدین (دین خوب) زرتشت و شاخه‌ای از تفکر مزدکیسم باشد بابک ایرانی  از ناحیه آذربایجان، شمال غربی ایران شورید که افتخارات سیاسی برای ایرانیان در گذشته آورده‌است  شورش خرمدینان بابک در غرب و مرکز ایران گسترش یافت و بیش از ۲۰ سال طول کشید تا اینکه سرکوب شد .سالگرد او را مردمانی شامل ایرانی‌ها، آذربایجانی‌ها و تاجیک‌ها جشن می‌گیرند و گرامی می‌دارند.

    واقعا جای تاسف داره که مردم کشورمون هیچ چیز ازتاریخ کشور خودشون نمی دونن و بیشتر به تاریخ اسلام توجه دارند تا تاریخ ایران.

    بابک خرمدین دلاوری بود از اذربایجان  که هرگز تن به خفت نداد و با خلفای عباسی جنگید

    اما سرگذشت بابک
    تولد و جوانی

    بابک در روستای بلال‌آباد در حومه اردبیل به دنیا آمد. ، پدر بابک مِرداس از اهالی تیسفون ، پایتخت ساسانیان ، بود که به آذربایجان مهاجرت کرده بود. مادر او ماه‌رو نام داشت که اهل آذربایجان بود.

    در کتاب البدء والتاریخ که مأخوذ از کتاب اخبار بابک است آمده است که جاویدان بن سُهْرَک رئیس جاویدانیّه  در مسیر بازگشت از زنجان در دهِ بلال آباد در منزل مادر بابک توقف می‌کند. به سبب کاردانی بابک جاویدان از بابک خوشش می‌آید و با اجازه مادرش او را همراه خود می‌برد و او را سرپرست اموال و املاک خود سازد.  مدتی پس از آنکه بابک در خدمت جاویدان بسر می‌برد، جاویدان بر اثر زخمی از دنیا می‌رود ویا کمک همسر جاوید بابک جانشین جاویدان میشود و رهبری خرمدینان رو بر عهده می گیرد.

    البته براس سال تولد بابک دو نقل وجود دارد یکی 174 خورشید و دیگری 177 خورشیدی


    جنبش خرمدینان

    بابک مدتی پس از آنکه به جانشینی جاویدان درآمد،  یعنی در سال ۱۹۵ هجری خورشیدی، همزمان با خلافت مأمون خلیفه عباسی در شمال آرتاویل (اردبیل کنونی) علیه عباسیون قیام کرد. او با همسایگان ارمنی خود متحد گردید و توانست حمایت امپراتور بیزانس تئوفیلوس را بدست آورد. هدف نهایی بابک اتحاد مجدد ایران و رهایی ایران از قید خلفای عباسی بود. بابک پیرو آیینی بود که آمیخته‌ای از آیین زرتشتی و مزدکی بود. او و پیروان او معتقد بودند که ابومسلم نمرده است و او منجی است که روزی دوباره بازخواهد گشت و عدالت را در جهان برقرار خواهد کرد. قیام بابک نزدیک به بیست سال طول کشید. بابک زمانی شکست خورد که متحد پیشین او افشین به او خیانت کرد. با شکست بابک و دستگیری او بسیاری از خرمدینان به امپراتوری بیزانس پناهنده شدند و پیروان او بعدها در سایر مذاهب اسلامی حل گردیدند و می‌توان گفت که قیام خرم‌دینان عملاً آخرین جنبش بزرگ و سازمان یافته احیای دینی ایران پیش از اسلام بود.

    اسارت و مرگ

    سرانجام به سبب خیانتی که حاکم ارمنستان به بابک کرد او دستگیر شد و در بند افشین زندانی شد وسپس به بغداد برده شد وبه عباسیان تحویل داده شد که انطوری که در تاریخ نقل شده دستگیری بابک برای عباسیان به ارزو تبدیل شده بود .

    او در ۱۷ دی ۲۱۶ هجری خورشیدی ، به‌دستور معتصم بالله کشته‌شد. ابتدا دست و پای وی را به‌تدریج قطع کردند. سپس جنازه مثله شده اش را در شهر سامرا بر سر دار کشیدند. بعضی منابع مانند خواجه نظام الملک طوسی در کتاب سیاست‌نامه نقل می‌کنند که در هنگامی که دست اول بابک را می‌بریدند. بابک صورتش را با دست دیگرش به خون آلوده می‌کرد. وقتی معتصم علت آنرا پرسید. بابک پاسخ داد کهخونریزی باعث رنگ پریدگی صورت می‌شود من صورتم را خونین می‌کنم که کسی گمان نکند که بابک ترسی به دل راه داده است.

    نکته اخر:هر سال دومین جمعه تیر ماه مراسمی درقلعه بابک واقع در شهرستان کلیبر استان آذربایجان شرقی به پاس بزرگداشت این اسطوره ملی برگزار می شود که میلیون ها دوست دار بابک خرمدین در این مراسم شرکت می کنند

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: جمعه 19 فروردين 1390برچسب:بابك,قلعه بابك,جنبش آذري,جنبش خرمدينان,ترك اوغلي,turk,ستارخان,
  • در حين تماشاي يك سريال ایرانی چه سوالاتي پيش مي‌آيد؟


    يكي از جذابيت‌هاي انكارناشدني تلويزيون كشورمان، نقش‌آفريني بانوان ايراني در سريال‌هايي‌ست كه جداي از ساختار نامناسب و مفاهيم پيش‌پا افتاده، مشكل حاد ديگري ندارند. حتما شما هم در اين فيلم‌ها و سريال‌ها ديده‌ايد كه زن‌هاي ايراني در خانه‌هاي خود با چه سر و وضعي به رختخواب مي‌روند و يا از خواب بيدار مي‌شوند؛ البته اعتراف مي‌كنيم كه مردها هم در در اين فيلم‌ها و سريال‌ها خيلي راحت‌تر از خانم‌ها نيستند. با اين اوصاف شما فكر مي‌كنيد براي بچه‌هاي امروزي كه از كنجكاوي زياد رنج مي‌برند، در حين تماشاي يك سريال چه سوالاتي پيش مي‌آيد؟

     

    «بابا جون؟»
    «جونم بابا جون؟»
    «اين خانمه چرا با مانتو خوابيده؟»
    «خب... خب... خب حتما اين‌جوري راحت‌تره دخترم.»
    «يعني با لباس راحتي سختشه؟»
    «آره ديگه، بعضي‌ها با لباس راحتي سختشونه!»
    «پس چرا اسمشو گذاشتن لباس راحتي؟»
    «.......هيس بابايي، دارم فيلم مي‌بينم.»
    « باباجون، كم آوردي؟!»
    «نه عزيزم، من كم بيارم؟ اصلا هر سوالي داري بپرس تا جواب بدم.»
    «خب راستشو بگو چرا اين خانمه با مانتو خوابيده بود.»
    «چون خانم خوبيه و حجابشو رعايت مي‌كنه.»
    «آهان، پس يعني مامان من خانم بديه؟»
    «نه دخترم، مامان تو هم خانم خوبيه.»
    پس چرا بدون مانتو مي‌خوابه؟»
    «خب مامانت اين‌جوري راحت‌تره.»
    «اون آقاهه هم چون مي‌خواسته حجابشو رعايت كنه با كت و شلوار خوابيده بود؟»
    «نه عزيزم، اون چون خسته بود با لباس خوابش برد.»
    «پس چرا خانمش كه خيلي هم خانم خوبيه بهش كمك نكرد لباسشو در بياره؟!»
    «چون مي‌خواست شوهرش روي پاهاي خودش بايسته.»
    «واسه همينه كه شما نمي‌تونيد روي پاهاي خودتون بايستيد؟»
    «عزيزم مگه تو فردا مدرسه نداري؟»
    «داري مي‌پيچوني؟»
    «نه قربونت برم عزيزم، اما يه بچه خوب كه وسط فيلم اين‌قدر سوال نمي‌پرسه؛ باشه عسل بابا؟»
    «اما من هنوز قانع نشدم.»
    «توي اين يك مورد به مامانت رفتي؛ خب بپرس عزيزم.»
    «چرا باباها توي تلويزيون هميشه روي مبل مي‌خوابن؟»
    «واسه اينكه تخت‌خوابشون كوچيكه، دو نفري جا نمي‌شن.»
    «خب چرا يه تخت بزرگتر نمي‌خرن؟»
    «لابد پول ندارن ديگه.»
    «پس چرا اينا دوتا ماشين دارن، ما ماشين نداريم؟»
    «چون ماشين باعث آلودگي هوا مي‌شه، ما نخريديم عزيزم.»
    «آهان، يعني آدما نمي‌تونن هم‌زمان دوتا كار خوب رو با هم انجام بدن؛ اون آقاهه و خانومه كه حجابشون رو رعايت مي‌كنن، باعث آلودگي هوا مي‌شن، شما و مامان كه باعث آلودگي هوا نمي‌شين حجابتون رو رعايت نمي‌كنين؛ درست گفتم بابايي؟»
    «آره دخترم، اصلا همين چيزيه كه تو مي‌گي، حالا مي‌شه من فيلم ببينم؟»
    «باشه، ببين بابايي اما تحت تاثير اين فيلم‌ها قرار نگيري بري ماشين بخري‌ها، به جاش برو به مامان ياد بده حجابشو موقع خواب رعايت كنه كه تو اين‌قدر موقع جواب دادن به سوالاتم خجالت نكشي

    داستان کوتاه

    روزي خانمي سخني را بر زبان آورد كه مورد رنجش خاطر بهترين دوستش شد ، او بلافاصله از گفته خود پشيمان شده و بدنبال راه چاره اي گشت كه بتواند دل دوستش را بدست آورده و كدورت حاصله را برطرف كند.

    او در تلاش خود براي جبران آن ، نزد پيرزن خردمند شهر شتافت و پس از شرح ماجرا ،‌ از وي مشورت خواست ...
    پيرزن با دقت و حوصله فراوان به گفته هاي آن خانم گوش داد و پس از مدتي انديشه ، چنين گفت : تو براي جبران سخنانت لازمست كه دو كار انجام دهي و اولين آن فوق العاده سختتر از دوميست .

    خانم جوان با شوق فراوان از او خواست كه راه حلها را برايش شرح دهد .

    پيرزن خردمند ادامه داد : امشب بهترين بالش پري را كه داري ، ‌برداشته و سوراخی در آن ايجاد ميكني ،‌ سپس از خانه بيرون آمده و شروع به قدم زدن در كوچه و محلات اطراف خانه ات ميكني و در آستانه درب منازل هر يك از همسايگان و دوستان و بستگانت كه رسيدي ،‌ مقداری پر از داخل بالش درآورده و به آرامي آنجا قرار ميدهي .
    بايستي دقت كني كه اين كار را تا قبل از طلوع آفتاب فردا صبح تمام كرده و نزد من برگردي تا دومين مرحله را توضيح دهم ...!

    خانم جوان بسرعت به سمت خانه اش شتافت و پس از اتمام كارهاي روزمره خانه ، شب هنگام شروع به انجام كار طاقت فرسائي كرد كه آن پيرزن پيشنهاد نموده بود .
    او با رنج و زحمت فراوان و در دل تاريكي شهر و در هواي سرد و سوزناكي كه انگشتانش از فرط آن ، يخ زده بودند ، توانست كارش را به انجام رسانده و درست هنگام طلوع آفتاب به نزد آن پيرزن خردمند بازگشت ...

    خانم جوان با اينكه بشدت احساس خستگي ميكرد ، اما آسوده خاطر شده بود كه تلاشش به نتيجه رسيده و با خشنودي گفت  :‌بالش كاملا خالي شده است !

    پيرزن پاسخ داد : حال براي انجام مرحله دوم ، بازگرد و بالش خود را مجددا از آن پرها ،‌ پر كن ، تا همه چيز به حالت اولش برگردد !!!

    خانم جوان با سرآسيمگي گفت : اما ميدونيد اين امر كاملا غير ممكنه ! باد بيشتر آن پرها را از محلي كه قرارشان داده ام ،‌ پراكنده است ، ‌قطعا هرچقدر هم تلاش كنم ، ‌دوباره همه چيز مثل اول نخواهد شد !

    پيرزن با كلامي تامل برانگيز گفت : كاملا درسته !
    هرگز فراموش نكن كلماتي كه بكار ميبري همچون پرهائيست كه در مسير باد قرار ميگيرند .
    آگاه باش كه فارغ از ميزان صمميت و صداقت گفتارت ، ديگر آن سخنان به دهان بازنخواهند گشت ، بنابراين در حضور كساني كه به آنها عشق ميورزي ،‌ كلماتت را خوب انتخاب كن...

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: سه شنبه 16 فروردين 1390برچسب:,
  • همه چيز در مورد شمس تبريزي

    شمس الدين محمد پسر علي پسر ملک داد تبريزي از عارفان مشهور قرن هفتم هجري است، که مولانا جلال الدين بلخي مجذوب او شده و بيشتر غزليات خود را بنام وي سروده است. از جزئيات احوالش اطلاعي در دست نيست؛ همين قدر پيداست که از پيشوايان بزرگ تصوف در عصر خود در آذربايجان و آسياي صغير و از خلفاي رکن الدين سجاسي و پيرو طريقه ضياءالدين ابوالنجيب سهروردي بوده است.  برخي ديگر وي را مريد شيخ ابوبکر سلمه باف تبريزي و بعضي مريد باباکمال خجندي دانسته اند. در هر حال سفر بسيار کرده و هميشه نمد سياه مي پوشيده و همه جا در کاروانسرا فرود مي آمد و در بغداد با اوحدالدين کرماني و نيز با فخر الدين عراقي ديدار کرده است. در سال 642 هجري وارد قونيه شده و در خانه شکرريزان فرود آمده و در آن زمان مولانا جلال الدين که فقيه و مفتي شهر بوده به ديدار وي رسيده و مجذوب او شد.  در سال 645 هجري شبي که با مولانا خلوت کرده بود، کسي به او اشارت کرد و برخاست و به مولانا گفت مرا براي کشتن مي خواهند؛ و چون بيرون رفت، هفت تن که در کمين ايستاده بودند با کارد به او حمله بردند و وي چنان نعره زد که آن هفت تن بي هوش شدند و يکي از ايشان علاءالدين محمد پسر مولانا بود و چون آن کسان به هوش آمدند از شمس الدين جز چند قطره خون اثري نيافتند و از آن روز ديگر ناپديد شد. درباره ناپديد شدن وي توجيهات ديگر هم کرده اند.  به گفته فريدون سپهسالار، شمس تبريزي جامه بازرگانان مي پوشيد و در هر شهري که وارد مي شد مانند بازرگانان در کاروانسراها منزل مي کرد و قفل بزرگي بر در حجره ميزد، چنانکه گويي کالاي گرانبهايي در اندرون آن است و حال آنکه آنجا حصير پاره اي بيش نبود. روزگار خود را به رياضت و جهانگردي مي گذاشت. گاهي در يکي از شهرها به مکتبداري مي پرداخت و زماني ديگر شلوار بند ميبافت و از درآمد آن زندگي ميکرد.

    دانلود ديوان شمس و بقيه مطلب در ادامه مطلب

    .: ادامه مطلب :.
  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: سه شنبه 16 فروردين 1390برچسب:شمس تبريزي,
  • تبعض.تبعیض.تبعیض

    چرا وقتی با آوردن نام خليج عرب در زير اصطلاح خليج فارس و آنهم در داخل پرانتز در يكي از مجلات جغرافيايي كشورهاي غربي، اين مسئله به اصلي ترين موضوع يك كشور اسلامي و اخبار و رسانه هاي آن تبديل مي شود و بهانه اي براي توهين به مسلمانان عرب هموطن و خارج كه در چهار سمت خليج فارس ساكن هستند و حتي شوراي عالي انقلاب فرهنگي در اين مورد موضع گيري كرده و روزي را به نام خليج فارس براي ثبت در تقويم رسمي كشور تصويب مي نمايد و نمايشگاه هاي متعدد فرهنگي و هنري توسط وزارت خانه هاي مختلف از جمله ارشاد، امور خارجه براي ثبت نام خليج فارس برگزار مي گردد و ...

     

    یکی نیست بپرسه هویت ما ترکها و قومیت های دیگر ایران  به اندازه نام خليج فارس براي مسئولان كشور، سازمان هاي فرهنگي، سياسي و امنيتي اهميت ندارد كه به آن اعتراض كرده و مانع تكرار آن در آينده حداقل از جانب دستگاه هاي دولتي و بهره گيران از بودجه ملي باشند؟


     

    چندتا سوال دیگه ...

     

    چرا فرهنگستان زبان و ادب فارسي كه به ناحق بر خلاف عدالت و مساوات اسلامي بر سرنوشت زبان هاي رايج در ايران مسلط شده و فقط و فقط بودجه خود را علاوه بر احياي زبان فارسي كه تنها يكي از زبان هاي ايران است، صرف ضديت با زبان تركي و تخريب آن و تغيير و تحريف نام هاي تركي اماكن جغرافيايي، كه نمونه اخير آن تبديل نام جزاير درياچه اورميه به فارسي است، مي نمايد؟!

    چگونه است كه در يك كشور اسلامي رفتن به قلعه بابك در آذربايجان حرام باشد؟؟؟بابكی که مدافع سرزمين خويش و انواع دلاوری و رشادت ها بوده ، ملحد و ضددين معرفي مي گردد؟؟؟

    ولي رفتن به تخت جمشيد و زيارت قبر كوروش و داريوش آتش پرست و لواط کار، كه تمام ملتهاي همسايه را به بند و تسخير میكشيدند و خود به ازدواج خواهر و مادر و محارم ديگر مي پرداخته اند، تبليغ و ترغيب مي شود و هزينه هاي سرسام آوري از بودجه كشورهاي اسلامي به تبليغ و مرمت آنها اختصاص داده مي شود به طوري كه حتي يكي از كانديداهاي رياست جمهوري نيز سفر تبليغاتي خود را از آنجا شروع و مراسم سوگند تبليغاتي در آنجا برگزار مي نمايد.

    ؟؟؟


     آيا اين اقدامات خلاف اصول صريح قرآن كريم (( ان اكرمكم عندالله اتقيكم)) و فرمايش بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران كه مي فرمايد: (( در اسلام ملي گرايي نيست)) نيست؟!

    رژيم منحوس پهلوي ، خبرگزاري رسمي شاهنشاهي كه ((پارس)) ناميده مي شد سقوط کرد و جاي خود را به خبر گزاري ((جمهوري اسلامي )) داده...
    چرا عده اي در نظام مقدس جمهوري اسلامي مي خواهند بعد از گذشت ربع قرن از انقلاب شكوهمند اسلامي، اين نظام را دوباره به سوي آپارتايد، ملي گرايي فارس، نژادپرستي و باستان گرايي آريايي و در يك كلام
    جمهوري فارس – آريايي پیش ببرند!

     

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: سه شنبه 16 فروردين 1398برچسب:درياچه اروميه,urmia lake,اورمو گولي,,
  • نقل و انتقالات باشگاه تراكتور

     

    وارد شده

    احسان حاج صفى

    هافبک (مشمول)

    فردین عابدینی

    مدافع (مشمول)

    مسعود ابراهیم زاده

    مهاجم (مشمول)

    سیاوش اکبرپور

    مهاجم (لیگ برتر)

    احمد آل نعمه

    مدافع (لیگ برتر)

    رودریگو توزی

    مهاجم (بازیکن خارجی)

    اشپیتم آرفی

    مهاجم (خارجی+لیگ برتر)

    امیرحسین صادقی

    مدافع (لیگ برتر)

    فرزاد آشوبی

    هافبک (لیگ برتر)

    خارج شده

    كرار جاسم

    هافبك

    لئوناردو پيمنتا

    هافبك

    علو ترائوره

    مدافع

    مجتبی ترشیز

    مدافع

    محمد نصرتی

    مدافع

    آندرانیک تیموریان

    هافبک

    علیرضا جلیلی

    هافبک

    شستن هواپيما در آمريكا و ايران

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    و اما ...

     

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: دو شنبه 15 فروردين 1390برچسب:ايران و امريكا,مشكل هواپيماي ايران,توپولف,,
  • معني اسامي تركي آذري

    توراج :نوعی پرنده از تیرۀ ماکیان شبیه به مرغ باگوشت بسیار لذیذ

    تویقو(دویغو):احساس ،عاطفه ،درک*

    توران :نامی بود که ایرانیان باستان به محل زندگی وسرزمین ترکهانسبت دادند ،زیستگاه ترکها *

    تورانلی : اهل توران زمین،ترک *

    تورک تَن :از جمعیت وتبار ترکها*

    تورمَن :مرغوب وبا کیفیت ،اعلا*

    تورناز:دخترترک ونازدار تولین :آنکه بسیار ظریف دیده می شود، آینه

    توماقان :گل نیلوفر

    تونا :نام ترکی رود« دونای» که پس از رود وولگا واقع در اروپا طولانی ترین محسوب می شود*

    جئیران : غزال ،آهو

    جان ایپک : آنکه روح وقلبش همچون ابریشم لطیف وظریف است

    جان سِئل :متعلّق به روح وجان ،زنده وجاندار

    جان سونار:کسیکه جان ودلش رادر تَبَق اخلاص گذارد ،آنکه از جانش نیزدریغ نورزد

    جان سوی : آنکه از تبارنیاکانی نیکو وقدرتمند باشد *

    جان شَن : مسرور وبانشاط ،خوشبخت ، خوشحال وسرزنده

    جَرَن :جیران،گوزن ماده،کاربرداین نام بصورت «جَران »نیزدیده می شود

    جیلوه لی :باناز وغمزه ،آنکه عشوه وکرشمه کند

    جیلوه ناز : نازنین ،دارای ناز وغمزه ،عشوه گر

    چئچئن: زیبا،برازنده وخوشایند*

    چاغداش :معاصر، هم عصر، زندگی کردن در یک برهۀ زمانی واحد *

    چاغری : شاهین شکاری ،طرلان؛ دعوت کردن ،بیانیه ،فراخواندن *

    چاغلار :آبشار، آبی که جوشان وهمراه باغلیان وکف جاری گردد *

    چاغلایان : آبشار،آبشار مصنوعی ،آب یارودی که از یک مکان مرتفع سرازیر گردد *

    چاقیر : نام مخلوط با خاکستری ،پرنده شاهین تند وتیزودرشت *

    چایلان :ماسه زار ،ریگزار *

    چلنگ : حلقه گل ، تاج طلایی یانقره ای

    چولپان : ستارۀ زهریاناهید،ونوس *

    چیچک :شکوفه ، گلهای گیاهان ودرختان که دارای رنگها ورایحه های متنوّعند

     

    بقيه در ادامه مطلب

    .: ادامه مطلب :.
  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: دو شنبه 15 فروردين 1390برچسب:اسم تركي,اسم آذري,معني اسما,معني اسم ها,معني اسم هاي آذري,,
  • دانستنی های جدید

    آیا میدانید:  ۱۳۰۰ کره زمین در سیاره مشتری جای می گیرد .

    آیا میدانید: رود دجله به خلیج فارس میریزد.

    آیا میدانید:  ۸۵% گیاهان در اقیانوسها رشد میکنند .

    آیا میدانید:  اولین تمبر جهان در سال ۱۸۴۰ در انگلستان به چاپ رسید

    آیا میدانید:  سریعترین پرنده شاهین است و میتواند با سرعت ۲۰۰ کیلومتر در ساعت پرواز کند

    آیا میدانید:  اولین اتوموبیل را مظفرالدین شاه قاجار وارد ایران کرد

    آیا میدانید:  قدرت بینایی جغد ۸۲ برابر قدرت دید انسان است

    آیا میدانید:  در شیلی منطقه ی وجود دارد که هزاران سال است در آن باران نباریده است

    آیا میدانید: هر ۵۰ ثانیه یک نفر در دنیا به بیماری ایدز مبتلا میشود

    آیا میدانید:  وزن اسکلت انسان بالغ سیزده تا پانزده کیلوگرم است

    آیا میدانید:  خرس قطبی هنگامی که روی دو پا می ایستد حدود سه متر است

    آیا میدانید: زرافه میتواند با زبانش گوشهایش را تمیز کند

    آیا میدانید: خرگوش و طوطی تنها حیواناتی هستند که می توانند بدون برگشتن اشیاء پشت سر خود را ببینند

    آیا میدانید:  هر یک لیتر بنزین معادل بیســــــــت و سه و نیم تــــــــن گیاهان مدفون شده در قرنها پیش است

    آیا میدانید:  زرافه تار صوتی ندارد و لال است و نمیتواند هیچ صدایی از خود در آورد

    آیا میدانید:  موشهای صحرایی چنان سریع تکثیر پیدا میکنند ،که در عرض هجده ماه دو موش صحرایی قادرند یک میلیون فرزند داشته باشند .

    آیا میدانید:  جنین بعد از هفته هفدهم خواب هم میتواند ببیند .

    آیا میدانید:  گربه و سگ هر کدام پنج گروه خونی دارند و انسان چهار گروه .

    آیا میدانید:  روباهها همه چیز را خاکستری میبینند .

    آیا میدانید:  اسبها در مقابل گاز اشک آور مصون اند .

    آیا میدانید:  خورشید روزانه معادل صد و بیست و شش هزار میلیارد اسب بخارانرژی به زمین می فرستد

    آیا میدانید:  گرده گل هرگز فاسد نمی شود و از محدود مواد طبیعی است که تا زمان نا محدودی باقی می ماند

    آیا میدانید:  حس بویایی خرس تقریبا صد برابر قوی تر از انسان است

    آیا میدانید:  تا قرن پنجم میلادی متوسط عمر مردم اروپا از سی سال فراتر نمی رفتآیا میدانید: مغز فیزیکدان نابغه، آلبرت اینشتین پانزده درصد از حجم مغز انسان عادی بزرگتر بود

    آیا میدانید: تنها چیزی که در اسید حل نمی شود الماس است و فقط خیلی زیاد آن را از بین می برد

    آیا میدانید:  هنگام صحبت برای بیا ن هر کلمه هفتاد و دو ماهیچه به کار گرفته می شود

    آیا میدانید:  اگر تکثیر باکتری تا بیست و چهار ساعت ادامه یابد ، توده دو تنی از یک باکتری بوجود می آید

    آیا میدانید: یک میلیون سیاره به اندازه زمین در خورشید جای می گیرد

    آیا میدانید:  خرسها موجوداتی چپ دست هستند

    آيا ميدانيد:  آلباتوس که یک نوع مرغ دریایی ست بلندترین بالها را دارد فاصله دو نوک بالهای او تا دو متر میرسد و درضمن آنها می توانند در حال پرواز بخوابند

    آیا میدانید: کوه قره قوروم در هند بعد از کوه هیمالیا با تفاضل دویست و سه و هفت متر بلندترین کوه دنیا میباشد

    آیا میدانید: هر ساله حدود پانصد شهاب سنگ نسبتا” بزرگ به زمین برخورد می کند

    آیا میدانید: ۱۷ هزار نوع زنبور در جهان شناسایی شده است

    آیا میدانید:  بلندی شترمرغ به دو متر و نیم و وزنش به ۹۰ کیلو میرسد

    آیا میدانید:  لاکپشت در بین جانوران جهان، طولانی ترین عمر را دارد و ممکن است تا۱۵۰سال عمر کند

    آیا میدانید:  باز مهاجر، یا عقاب اردکی، تیز پروازترین پرنده است آنها می تواند دقیقه ای چهار تا هشت کیلومتر پرواز کند

    آیا میدانید:  اگر زنی به کوررنگی مبتلا باشد، فرزندان پسر اوکوررنگ میشوند

    آیا میدانید: کوههای آلپ در سال حدود یک سانتیمتر بلند میشوند

    آیا میدانید:  همه نوزادان میگو نر متولد می شوند و بعد از چند هفته بخشی از نوزادان به ماده تبدیل می شوند

    آیا میدانید: وزن کوه یخی متوسط الحجم بیست میلیون تن است

    آیا میدانید: حس بویایی انسان قادر به دریافت وتشخیص ده هزار بوی متفاوت است

    آیا میدانید: یک قطره آب دارای یک صد میلیارد اتم است

    آیا میدانید:  تعداد افرادی که سالانه از نیش زنبور میمیرند بیشتر از کسانی است که سالانه از نیش مار میمیرند

    آیا میدانید:  زرافه ايستاده وضع حمل می کند و نوزادش از فاصله ۱۸۰ سانتی متری به زمین میافتد .

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: جمعه 12 فروردين 1390برچسب:دانستني ها,آيا ميدانيد,مطالب جال,خواندني ترين ها,باورنكردني,,
  • نامه پيرزن به خدا

    يک روز کارمند پستي که به نامه‌هايي که آدرس نامعلوم دارند رسيدگي مي‌کرد متوجه نامه اي شد که روي پاکت آن با خطي لرزان نوشته شده بود نامه‌اي به خدا !

    با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند.در نامه اين طور نوشته شده بود:
    خداي عزيزم بيوه زني هشتادوسه ساله هستم که زندگي ام با حقوق نا چيز باز نشستگي مي‌گذرد. ديروز يک نفر کيف مرا که صد دلار در آن بود دزديد.

    اين تمام پولي بود که تا پايان ماه بايد خرج مي‌کردم. يکشنبه هفته ديگر عيد است و من دو نفر از دوستانم را براي شام دعوت کرده‌ام، اما بدون آن پول چيزي نمي‌توانم بخرم. هيچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگيرم . تو اي خداي مهربان تنها اميد من هستي به من کمک کن ...

    کارمند اداره پست خيلي تحت تاثير قرار گرفت و نامه را به ساير همکارانش نشان داد. نتيجه اين شد که همه آنها جيب خود را جستجو کردند و هر کدام چند دلاري روي ميز گذاشتند. در پايان نودوشش دلار جمع شد و براي پيرزن فرستادند ...

    همه کارمندان اداره پست از اينکه توانسته بودند کار خوبي انجام دهند خوشحال بودند. عيد به پايان رسيد و چند روزي از اين ماجرا گذشت، تا اين که نامه ديگري از آن پيرزن به اداره پست رسيد که روي آن نوشته شده بود: نامه‌اي به خدا !

    همه کارمندان جمع شدند تا نامه را باز کرده و بخوانند. مضمون نامه چنين بود :

    خداي عزيزم، چگونه مي‌توانم از کاري که برايم انجام دادي تشکر کنم. با لطف تو توانستم شامي ‌عالي براي دوستانم مهيا کرده و روز خوبي را با هم بگذرانيم. من به آنها گفتم که چه هديه خوبي برايم فرستادي ... البته چهار دلار آن کم بود که مطمئنم کارمندان اداره پست آن را برداشته‌اند

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: جمعه 12 فروردين 1390برچسب:نامه عاشقانه,خنره,نامه به خدا,خدا,,
  • حدس زدن نام خود

    با اين فايل كه با فرمت اكسل هستش مي تونه نام شما را از روي نام پدر مادرتون به شما بده . فقط يادتون باشه براي اجراي اين فايل نياز به اكسل داريد

     

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: پنج شنبه 11 فروردين 1390برچسب:حدس, حدس زدن,نام,فال,پيش بيني نام فرزند,
  • درد دل هاي دخترانه

    يه دوست پسر هم نداريم بهمون پيشنهاد بيشرمانه بده ، ماهم کلي کولي بازي در بياريم
    يه دوست پسر هم نداريم مجبورش کنيم اسم مارو رو بازوش خالکوبي کنه

    يه دوست پسر هم نداريم با وضع فجيع برم بيرون همه بگن تو چرا اين شکلي شدي بگم اوني که بايد بپسنده پسنديده
    يه دوست پسر هم نداريم قاصدک ببينيم بپريم روش بگيم واي ازش خبر آورده

    يه دوست پسر هم نداريم از سربازي معاف باشه هر روز بهش بگيم سربازي واسه تو لازم بود خيلي لوس بار اومدي
    يه دوست پسر هم نداريم شارژ ايرانسل بده بهمون بگه خطت رو شارژ کن زود به خودم زنگ بزن

    يه دوست پسر هم نداريم هر روز بهش بگيم اي کاش رشد عقلتم مثل رشد سيبيلت بود
    يه دوست پسر هم نداريم هميشه حرفمون رو گوش کنه نه فقط موقعي که بهش مي گيم ديگه به من زنگ نزن

    يه دوست پسر هم نداريم بگه چه خبر عزيزم بگيم داري بابا ميشي
    يه دوست پسر هم نداريم هي واسش از جذابيت آقايون کچل بگيم که آخر سر بره دونه دونه موهاشو بکنه جذاب شه

    يه دوست پسر هم نداريم هي بهش بگيم من n تا خواستگار دکتر دارم زود باش تکليف منو روشن کن
    يه دوست پسر هم نداريم که ديگه هي نگيم من به عشق اعتقادي ندارم

    يه دوست پسر هم نداريم هي انگشتمونو بزنيم به پهلوش دو متر بپره بخنديم بهش
    يه دوست پسر هم نداريم با شماره دوستش امتحانمون کنه ما هم سربلند از امتحان بيايم بيرون

    يه دوست پسر هم نداريم وقتي ناراحتيم الکي از اين حرف هاي اميد دهنده بزنه مثلاً همه چي آرومه و اينا
    يه دوست پسر هم نداريم بهش بگيم مي خوام پرايد بخرم بگه بقيه پولشو من مي دم 206 بخر

    يه دوست پسر هم نداريم که ثانيه به ثانيه يادآوري کنه که ما فقط دوستاي معمولي هستيم
    يه دوست پسر هم نداريم خودمونو واسش لوس کنيم بگه خبه خبه اداي احمق ها رو در نيار

    يه دوست پسر هم نداريم يه کم شعور داشته باشه به شعورش توهين کنيم
    يه دوست پسر هم نداريم بهمون بگه مواظب خودت باش از پياده رو برو رسيدي خونه تک بزن

    يه دوست پسر هم نداريم نگران اين باشيم که يه وقت تو برنامه هاش سفر يه هفته اي به تايلند نزاره
    يه دوست پسر هم نداريم وقتي عصباني هستيم با فاميل صداش کنيم مثلاً گوش کن آقاي فلاني

    يه دوست پسر هم نداريم برادرزاده ي 6 سالمون نياد بگه عمه فکر کنم هيشکي تورو دوست نداره
    يه دوست پسر هم نداريم سرما بخوره هي قربون صدقه صداي گرفتش بريم

    يه دوست پسر هم نداريم اس ام اس عاشقونه بفرسته واسمون به جاي جواب عاشقونه گير بديم اين اس ام اس رو کي برات فرستاده؟ هـــــــــــــا؟؟؟؟

    يه دوست پسر هم نداريم شب ها آرزوي وصال کنه روزها آرزوي فراق
    يه دوست پسر هم نداريم آرزوهامونو بهش بگيم اونم الکي بگه خودم همش رو بر آورده ميکنم

    يه دوست پسر هم نداريم بدونه اس ام اس رو فقط نميخونن بلکه جواب هم ميدن
    يه دوست پسر هم نداريم هي سفر کاري با دوستاش بره شمال

    يه دوست پسر هم نداريم از ترس ترور شخصيتي بخاطر سيبيل هامون هر دو روز يه بار بريم آرايشگاه
    يه دوست پسر هم نداريم برامون آواز بخونه با صداي نکرش

    يه دوست پسر هم نداريم تو خيابون گربه ببينيم بپريم بغلش بگيم واي ببخشيد از ترس بود
    يه دوست پسر هم نداريم درک صحيحي از زمان داشته باشه. ميگه 10 دقيقه ديگه زنگ ميزنم هفته ي بعد زنگ نزنه

    يه دوست پسر هم نداريم وقتي ميگيم داره واسم خواستگار مياد ناراحت بشه نگه چه خوب
    يه دوست پسر هم نداريم هر روز بهش بگيم تو ديگه مرد شدي وقت زن گرفتنته

    يه دوست پسر هم نداريم هر وقت ميره مسافرت شارژر گوشيشو جا بزاره تا برگرده گوشيش خاموش باشه هر غلطي خواست بکنه
    يه دوست پسر هم نداريم که وقتي خسته ميشيم کيفمون رو برامون بياره

    يه دوست پسر هم نداريم که يکي جز مامانمون شمارمونو از حفظ باشه
    يه دوست پسر هم نداريم پاي رقيب که مياد وسط به جاي اينکه بگه انتخاب با خودته يه ذره مبارزه کنه خب

    يه دوست پسر هم نداريم از اينترنت بدش بياد اوقات فراغتش رو با ما بگذرونه نه با کامپيوترش
    يه دوست پسر هم نداريم باهم تخمه بخوريم هي پوستاشو تف کنيم رو سرو صورت هم

    يه دوست پسر هم نداريم هي گازش بگيريم جاي دندونامون يادگاري بمونه
    يه دوست پسر هم نداريم بوتيک داشته باشه هي بريم از مغازش جنس برداريم به عنوان هديه

    يه دوست پسر هم نداريم دو تا ماشين داشته باشه يه زوج يه فرد. هر روز بريم بيرون نه يه روز درميان
    يه دوست پسر هم نداريم نصفه شب اس ام اس هاي محبت آميز برامون بفرسته صبح بيدار شديم بخونيم کيف کنيم

    يه دوست پسر هم نداريم وقتي با گريه بهش زنگ مي زنيم نگه هر وقت زر زرت تموم شد بهم زنگ بزن
    يه دوست پسر هم نداريم نگه هروقت با همراه اول زنگ زدم فقط حرف هاي مهم رو بگو، چرت و پرت خواستي بگي بگو با ايرانسل ساعت 12 شب به بعد زنگ بزنم

    يه دوست پسر هم نداريم بشينيم عکس هاي بچگيشو ببينيم و به درگاه خدا دعا کنيم لااقل بچه ش اين شکلي نشه
    يه دوست پسر هم نداريم کوچه علي چپ رو نشناسه

    يه دوست پسر هم نداريم بهش بفهمونيم خاطراتش رو واسه خودش نگه داره هي نگه من اينجا خاطره داشتم من با اين آهنگ شب هايي داشتم. ما خانم ها حسوديم بفهميد

    يه دوست پسر هم نداريم وقتي با يه دختر حرف ميزنه هي وشگونش بگيريم که يعني بسه جمع کن خودتو
    يه دوست پسر هم نداريم يه هفته قبل تولدمون غيب بشه گوشيش خاموش بشه يه هفته بعد از تولد دوباره ظهور کنه بگه عزيزم تصادف کرده بودم

    يه دوست پسر هم نداريم تو ماشين آهنگ شيش و هشت بزاريم کله هامونو باهم تکون بديم
    يه دوست پسر هم نداريم موقع انتخاب واحد بگه عصر کلاس برندار که باهم بريم بيرون

    يه دوست پسر هم نداريم پفک بخوريم يواشکي دستامونو بماليم به صندلي هاي ماشينش
    يه دوست پسر هم نداريم اول آشنايي شماره ايرانسل بديم بهش دو روز بعد از آشنايي همراه اول

    يه دوست پسر هم نداريم خوش سليقه باشه ما رو انتخاب کنه
    يه دوست پسر هم نداريم موبايلمون هميشه تو دستمون باشه ديگه هي گم نشه

    يه دوست پسر هم نداريم حتي گاهي گوشيمونو يهو بگيره بگرده بيبينه خيانت ميانت نمي کنيم که
    يه دوست پسر هم نداريم دستامونو بگيره محکم تو دستاش بگه حالا اگه زورت ميرسه بکشش بيرون

    يه دوست پسر هم نداريم شماره تلفنش بشه همه ي پسوردامون
    يه دوست پسر هم نداريم که تهديدش کنيم يا ديگه نبايد سيگار بکشه يا اگه ميکشه منم بايد باهاش بکشم

    يه دوست پسر هم نداريم که هيچ، دوست معموليشم نداريم دلمون خوش باشه

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: چهار شنبه 10 فروردين 1390برچسب:درد دل هاي دخترانه,
  • سورپرايز

     در یک غروب شنبه پیرمرد موسفیدی در حالی که دختر جوان و زیبایی بازو به بازویش او را همراهی می کرد وارد یک جواهر فروشی شدند و به جواهر فروش گفت : یک انگشتر مخصوص برای دوست دخترم می خواهم مرد جواهرفروش به اطرافش نگاه کرد و انگشتر فوق العاده گرانی و زیبایی که ارزش آن 3 ملیون دلار بود را به پیرمرد و دختر جوان نشان داد.چشمان دختر جوان برقی زد تمام بدنش از شدت هیجان به لرزه افتاد

    پیرمرد در حال دیدن انگشتر به مرد جواهرفروش گفت : خب ، ما این رو برمیداریم

    جواهرفروش با احترام پرسید که پول اونو چطور پرداخت می کنید؟

    پیرمرد گفت : با چک ، ولی خب من میدونم که شما باید مطمئن بشید که تو حسابم پول هست یا نه بنابراین من این چک رو الان می نویسم و شما می تونید روز دوشنبه که بانکها باز می شن
    ، به بانک من تلفن بزنید و تایید اونو بگیرید و بعد از ظهر همون روز من انگشتر رو از شما می گیرم

    صبح دوشنبه مرد جواهر فروش در حالی که به شدت ناراحت بود به پیرمرد تلفن زد و با عصبانیت به پیرمرد گفت : من الان حسابتون رو چک کردم اصلا نمی تونم تصور کنم که توی حسابتون حتی یک دلار هم نیست

    پیرمرد جواب میده : متوجه هستم چی میگید
    ولی در عوضش می تونی تصور کنی که من تو این دو سه روز چه حالی کردم واقعا که بهترین روزای عمرم بود

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: یک شنبه 7 فروردين 1390برچسب:جواهر فروش,تلفن,انگشتر,وست دختر,
  • چرا زنان مردان بذله گو را ترجیح میدهند

    بر اساس دو تحقیق دانشگاهی که اخیرا صورت گرفته زنان تمایل جنسی بیشتری به مردان بذله گو دارند، در تحقیق اول دو مرد در یک بار با دو دوست خود تعدادی جوک رد و بدل مینمایند . دقایقی بعد هنگامی که گروه دوم بار را ترک میکنند مردان از زنانی که در کنار میز آنها نشسته بوده و به جوک های آنها گوش میکردند درخواست شماره تلفن میکنند. نتایج تحقیق نشان میدهد که مردانی که بذله گویی بیشتری از خود نشان دادند شانس بیشتری برای برقراری رابطه با زنان داشتند. بر طبق تحقیق دوم رابطه بذله گویی در مناسبات اجتماعی و تلقی از آن به عنوان نشانه ای از هوش مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تایید میکند که بذله گویی صادقانه به عنوان نشانه ای از هوش در روابط اجتماعی تلقی میشود

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: یک شنبه 7 فروردين 1390برچسب:,
  • اسرار كشتي نوح

    1- از قایق جا نمانید

    2- به خاطر بسپارید که همه ما در یک قایقیم (سرنوشت مشترک)

    3- از قبل برنامه ریزی کنید. موقعی که نوح کشتی می ساخت از باران خبری نبود

    4- خود را سالم و سرحال نگه دارید. امکان دارد در سن 60 سالگی کسی از شما بخواهد که دست به کار بزرگی بزنید

    5- به حرف نقادان و عیب جویان گوش ندهید، به کاری که باید انجام دهید بچسبید

    6- آینده تان را در جایی بلند مرتفع بنا کنید

    7- برای رعایت مسائل ایمنی دوتایی سفر کنید

    8- سرعت هیچ مزیتی ندارد، حلزون و یوزپلنگ هر دو در کشتی بودند

    9- موقعی که دچار فشار روحی هستید، چندی روی آب غوطه خورید.

    10- به خاطر بسپارید کشتی نوح را یک غیر حرفه ای ساخت و کشتی تایتانیک را حرفه ای ها ساختند !

    11- هراسی از توفان به دل راه ندهید.

    12- موقعی که با خدایید، همیشه رنگین کمانی در انتظارتان است

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: سه شنبه 2 فروردين 1390برچسب:كشتي نوح,عبرت,نصيحت,داستان آموزنده,رنگين كمان,,
  • چهار سخنی که زاهد را تکان داد

    زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد.

    اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد.
    او گفت ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود!

    دوم مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی.
    گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟

    سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا اورده ای؟
    کودک چراغ را فوت کرد و آن را خاموش ساخت و گفت : تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟

    چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد.
    گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن.
    گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: دو شنبه 1 فروردين 1390برچسب:,
  • نامه عاشقانه

    نامه یک پسر عاشق به دختر مورد علاقه اش، لطفا تا آخرشو بخوانید تا متوجه عشق پسر به دختر مورد علاقه اش شوید.

    1- محبت شدیدی كه صادقانه به تو ابراز میكردم
    2- دروغ و بی اساس بود و در حقیقت نفرت من نسبت به تو
    3- روز به روز بیشتر می شود و هر چه بیشتر تو را می شناسم
    4- به پستی و دورویی تو بیشتر پی میبرم و
    5- این احساس در قلب من قوت میگیرد كه بالاخره روزی باید
    6- از هم جدا شویم و دیگر من به هیچ وجه مایل نیستم كه
    7- شریك زندگی تو باشم و اگرچه عمر دوستی ما همچون عمر گلهای بهار كوتاه بود اما
    8- توانستم به طبیعت پست و فرومایه تو پی ببرم و
    9- بسیاری از صفات ناشناخته تو بر من روشن شد و من مطمئنم
    10- این خودخواهی ، حسادت و تنگ نظری تو را هیچ كس نمیتواند تحمل كند و با این وضع
    11- اگر ازدواج ما سر بگیرد ، تمام عمر را
    12- به پشیمانی و ندامت خواهیم گذراند . بنابراین با جدایی ازهم
    13- خوشبخت خواهیم بود و این را هم بدان كه
    14- از زدن این حرفها اصلا عذاب وجدان ندارم و باز هم مطمئن باش
    15- این مطالب را از روی عمق احساسم مینویسم و چقدر برایم ناراحت كننده است اگر
    16- باز بخواهی در صدد دوستی با من برآیی . بنابراین از تو میخواهم كه
    17- جواب مرا ندهی . چون حرفهای تو تمامش
    18- دروغ و تظاهر است و به هیچ وجه نمیتوان گفت كه دارای كمترین
    19- عواطف ، احساسات و حرارت است و به همین سبب تصمیم گرفتم برای همیشه
    20- تو و یادگار تلخ عشقت را فراموش كنم و نمتوانم قانع شوم كه
    21- تو را دوست داشته باشم و شریك زندگی تو باشم .
    و در آخر اگر میخواهی میزان علاقه مرا به خودت بفهمی از مطالب بالا فقط شماره های فرد را بخوان

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: دو شنبه 1 فروردين 1390برچسب:نامه عاشقانه,پسر دختر,,
  • ازدواج آقايان

    قبل از ازدواج : خوابيدن تا لنگ ظهر
    بعد از ازدواج : بيدار شدن زودتر از خورشيد
    نتيجه اخلاقي : سحر خيز شدن

    قبل از ازدواج : رفتن به سفر بي اجازه
    بعد از ازدواج : رفتن به حياط با اجازه
    نتيجه اخلاقي : معتبر شدن

    قبل از ازدواج : خوردن بهترين غذاها بي منت
    بعد از ازدواج : خوردن غذا هاي سوخته با منت
    نتيجه اخلاقي : تقويت معده

    قبل از ازدواج : استراحت مطلق بي جر و بحث
    بعد از ازدواج : كار كردن در شرايط سخت
    نتيجه اخلاقي : ورزيده شدن

    قبل از ازدواج : ديد و بازديد از اماكن تفريحي
    بعد از ازدواج : سر زدن به فاميل خانوم
    نتيجه اخلاقي : صله رحم

    قبل از ازدواج : آموزش گيتار و سنتور و غيره
    بعد از ازدواج : آموزش بچه داري و شستن ظرف
    نتيجه اخلاقي : همدردي با مردها

    قبل از ازدواج : گرفتن پول تو جيبي از پاپا
    بعد از ازدواج : دادن كل حقوق به خانوم
    نتيجه اخلاقي : مستقل شدن

    قبل از ازدواج : ايستادن در صف سينما و استخر
    بعد از ازدواج : ايستادن در صف شير و گوشت
    نتيجه اخلاقي : آموزش ايستادگي

    قبل از ازدواج : رفتن به سفرهاي هفتگي
    بعد از ازدواج : در حسرت رفتن به پارك سر كوچه
    نتيجه اخلاقي : امنيت كامل.

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: دو شنبه 1 فروردين 1390برچسب:قبل ازدواج,بعد ازدواج,همسر,عاشقي,تفاوت مجرد و متاهل,
  • لقمان و پسرش

    لقمان حکیم رضى الله عنه پسر را گفت:

    امروز طعام مخور و روزه دار، و هرچه بر زبان راندى، بنویس . شبانگاه همه آنچه را که نوشتى، بر من بخوان

    آنگاه روزه‏ات را بگشا و طعام خور

    شبانگاه، پسر هر چه نوشته بود، خواند.

    دیروقت شد و طعام نتوانست خورد.

    روز دوم نیز چنین شد و پسر هیچ طعام نخورد.

    روز سوم باز هر چه گفته بود، نوشت و تا نوشته را بر خواند،آفتاب روز چهارم طلوع کرد و او هیچ طعام نخورد .

    روز چهارم، هیچ نگفت . شب، پدر از او خواست که کاغذها بیاورد و نوشته‏ها بخواند.

    پسر گفت:

    امروز هیچ نگفته‏ام تا برخوانم.

    لقمان گفت:
    پس بیا و از این نان که بر سفره است بخور و بدان که روز قیامت، آنان که کم گفته‏اند، چنان حال خوشى دارند که اکنون تو دارى

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: دو شنبه 1 فروردين 1390برچسب:kنصيحت,لقمان و پسرش,سخن بزرگان,لقمان حكيم,
  • وضعيت دانشجو در خوابگاه

    ساعت ۲ نصف شب یک اتاق

     

     

    ساعت ۳ نصف شب کل خوابگاه منهای سرپرست

     

      ساعت ۴ صبح هنگام خواب      

     pillowfight.gif

     

    وضعیت تحصیل در خوابگاه

    bliss.gifreading.gifbliss.gif

     

    اولین روزهای خوابگاه

    grouphugg.gif

     

    گفت و گوی صمیمانه برسرآماده کردن صبحانه بعد از گذست چند روز

     3ztzsjm.gif

     

     

     

     

    پایان گفت و گو 

    stretcher.gif

     

    امکانات غذایی در خوابگاه

     desertsmile.gif

     

    طریقه ظرف شستن در خوابگاه

       angry.gif

     

    اواخر ترم وضعیت ۷۰درصد دانشجویان

    4hba7gi.gif

     

    و این هم آخر عاقبتش!!

    2LJ6NNA.GIF

     

     

     

     

     

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: دو شنبه 1 فروردين 1390برچسب:دانشجو,وضعيت خوبگاه دانشجويي,خوابگاه,
  • درازترین ماکارونی دست ساز جهان

    هزاران نفر از شرکت کنندگان چینی با سرپرستی آشپز سو در یک میدان از شهرستان ( Weishan county ) با ساخت یک ماکارونی به درازای ۱۷۰۴ متر در ۲۵ دقیقه توانستند رکورد درازترینماکارونی دست ساز جهان را از آن خود کنند.

    برای ساخت درازترین ماکارونی جهان از ۲۵ کیلوگرم آرد و ۲٫۵ کیلوگرم روغن استفاده شد

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: یک شنبه 29 اسفند 1389برچسب:ركورد,گينس,ترين هاي جهان,چين,ماكاروني,,
  • سوالهایی که نباید خانم ها ازآقایون بپرسند

    چون اگه جوابهاشون مبني بر حقيقت داده بشه شر به پا ميشه

    پنج سوال عبارتند از:

    1- به چي فکر مي کني؟…
    2- آيا دوستم داري؟…
    3- آيا من چاقم؟…
    4- به نظر تو ، اون دختره از من خوشگلتره؟…
    5- اگه من بميرم تو چيکار مي کني؟

    براي مثال:
    1- به چي فکر مي کني؟

    جواب مورد نظر براي اين سوال اينه:“عزيزم! از اينکه به فکر فرو رفته بودم متاسفم! داشتم به اين فکر مي کردم که تو چقدر زن خوب و دوست داشتني و متفکر و با شعور و زيبايي هستي و من چقدر خوشبختم که با تو زندگي مي کنم.“… البته اين جواب هيچ ربطي به موضوع مورد فکر مرد نداره! چون مرد داشته به يکي از موارد زير فکر مي کرده:

    الف) فوتبال
    ب) بسکتبال
    ج) چقدر تو چاقي!
    د) چقدر اون دختره از تو خوشگلتره!
    ه) اگه تو بميري پول بيمه ات رو چطوري خرج کنم؟

    يه مرد در سال ۱۹۷۳ بهترين جواب رو به اين سوال داده… اون گفته: “اگه مي خواستم تو هم بدوني به جاي فکر کردن، درباره ش حرف مي زدم!“…

    2- آيا دوستم داري؟

    جواب مورد نظر اين سوال “بله“ است! و مردهايي که محتاط ترند مي تونن بگن: “بله عزيزم!“… و جوابهاي اشتباه عبارتند از:

    الف) فکر کنم اينطور باشه!
    ب) اگه بگم بله، احساس بهتري پيدا مي کني؟
    ج) بستگي داره که منظورت از دوست داشتن چي باشه!
    د) مگه مهمه؟!
    ه) کي؟… من؟!

    3-آيا من چاقم؟

    واکنش صحيح و مردانه نسبت به اين سوال اينه که با اعتماد به نفس و تاکيد بگين “نه! البته که نه!“ و به سرعت اتاق رو ترک کنين!… جوابهاي اشتباه اينها هستند:

    الف) نمي تونم بگم چاقي… اما لاغر هم نيستي!
    ب) نسبت به چه کسي؟!
    ج) يه کمي اضافه وزن بهت مياد!
    د (من چاق تر از تو هم ديدم!
    ه) ممکنه سوالت رو تکرار کني؟ داشتم به بيمه ات فکر مي کردم!

    4- به نظر تو، اون دختره از من خوشگلتره؟

    “اون دختره“ در اينجا مي تونه يه دوست قبلي يا يه عابر که از فرط زل زدن به اون تصادف کردين و يا هنرپيشه يه فيلم باشه… در هر حال جواب درست اينه که: “نه! تو خوشگلتري!“… جوابهاي غلط عبارتند از:

    الف) خوشگلتر که نه… اما به نحو ديگه اي خوشگله!
    ب) نمي دونم اينجور موارد رو چطوري مي سنجند!
    ج) بله! اما مطمئنم تو شخصيت بهتري داري!
    د) فقط از اين بابت که اون جوونتر از توست!
    ه) ممکنه سوالت رو تکرار کني؟ داشتم راجع به رژيم لاغريت فکر مي کردم!

    5- اگه من بميرم تو چيکار مي کني؟

    جواب صحيح: “آه عزيزترينم! در حادثه اجتناب ناپذير فقدان تو، زندگي برام متوقف ميشه و ترجيح ميدم خودمو زير چرخ اولين کاميوني که رد ميشه بندازم!“… اين سوال، همونطور که توي گفتگوي زير مي بينين، ممکنه از سوالهاي ديگه طوفاني تر باشه!

    زن: عزيزم… اگه من بميرم تو چيکار مي کني؟
    مرد: عزيزم! چرا اين سوالو مي پرسي؟ اين سوال منو نگران مي کنه!

    زن: آيا دوباره ازدواج مي کني؟
    مرد: البته که نه عزيزم!

    زن: مگه دوست نداري متاهل باشي؟
    مرد: معلومه که دوست دارم!

    زن: پس چرا دوباره ازدواج نمي کني؟
    مرد: خيلي خب! ازدواج مي کنم

    زن (با لحن رنجيده): پس ازدواج مي کني؟
    مرد: بله!
    زن (بعد از مدتي سکوت): آيا باهاش توي همين خونه زندگي مي کني؟
    مرد: خب بله! فکر کنم همين کار رو بکنم!

    زن (با ناراحتي): بهش اجازه ميدي لباسهاي منو بپوشه؟
    مرد: اگه اينطور بخواد خب بله!

    زن (با سردي): واقعا“؟ لابد عکسهاي منو هم مي کني و عکسهاي اونو به ديوار مي زني!
    مرد: بله! اين کار به نظرم کار درستي مياد!

    زن (در حالي که اين پا و اون پا مي کنه): پس اينطور… حتما“ بهش اجازه ميدي با چوب گلف من هم بازي کنه!
    مرد: البته که نه عزيزم! چون اون چپ دسته!

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: یک شنبه 29 اسفند 1389برچسب:سوال,چاقي,سرعت,ازدواج,گلف,
  • زيبايي رياضي

     

    1 x 8 + 1 = 9
    12 x 8 + 2 = 98
    123 x 8 + 3 = 987
    1234 x 8 + 4 = 9876
    12345 x 8 + 5 = 98765
    123456 x 8 + 6 = 987654
    1234567 x 8 + 7 = 9876543
    12345678 x 8 + 8 = 98765432
    123456789 x 8 + 9 = 987654321

     

    1 x 9 + 2 = 11
    12 x 9 + 3 = 111
    123 x 9 + 4 = 1111
    1234 x 9 + 5 = 11111
    12345 x 9 + 6 = 111111
    123456 x 9 + 7 = 1111111
    1234567 x 9 + 8 = 11111111
    12345678 x 9 + 9 = 111111111
    123456789 x 9 +10= 1111111111

     

    9 x 9 + 7 = 88
    98 x 9 + 6 = 888
    987 x 9 + 5 = 8888
    9876 x 9 + 4 = 88888
    98765 x 9 + 3 = 888888
    987654 x 9 + 2 = 8888888
    9876543 x 9 + 1 = 88888888
    98765432 x 9 + 0 = 888888888

     

    1 x 1 = 1
    11 x 11 = 121
    111 x 111 = 12321
    1111 x 1111 = 1234321
    11111 x 11111 = 123454321
    111111 x 111111 = 12345654321
    1111111 x 1111111 = 1234567654321
    11111111 x 11111111 = 123456787654321
    111111111 x 111111111=12345678987654321

     

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: شنبه 28 اسفند 1389برچسب:رياضي,زيبايي,بازي با اعداد,,
  • حاضر جوابي


    دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگ‌ها بحث مى‌کرد
    معلم گفت: از نظر فيزيکى غيرممکن است که نهنگ بتواند يک آدم را ببلعد زيرا با وجود اينکه پستاندار عظيم‌الجثه‌اى است امّا حلق بسيار کوچکى دارد.
    دختر کوچک پرسيد: پس چطور حضرت يونس به وسيله يک نهنگ بلعيده شد؟
    معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ نمى‌تواند آدم را ببلعد. اين از نظر فيزيکى غيرممکن است.
    دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت يونس مى‌پرسم.
    معلم گفت: اگر حضرت يونس به جهنم رفته بود چى؟
    دختر کوچک گفت: اونوقت شما ازش بپرسيد.
    ************ ********* ********* ********* **
    يک روز يک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزى مى‌کرد نگاه مى‌کرد.
    ناگهان متوجه چند تار موى سفيد در بين موهاى مادرش شد.
    از مادرش پرسيد: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفيده؟
    مادرش گفت: هر وقت تو يک کار بد مى‌کنى و باعث ناراحتى من مى‌شوي، يکى از موهايم سفيد مى‌شود.
    دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت: حالا فهميدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفيد شده!
    ************ ********* ********* ******
    عکاس سر کلاس درس آمده بود تا از بچه‌هاى کلاس عکس يادگارى بگيرد. معلم هم داشت همه
    بچه‌ها را تشويق مي‌کرد که دور هم جمع شوند.
    معلم گفت: ببينيد چقدر قشنگه که سال‌ها بعد وقتى همه‌تون بزرگ شديد به اين عکس نگاه کنيد و بگوئيد : اين احمده، الان دکتره. يا اون مهرداده، الان وکيله.
    يکى از بچه‌ها از ته کلاس گفت: اين هم آقا معلمه، الان مرده.
    ************ ********* ********* ********* ********
    بچه‌ها در ناهارخورى مدرسه به صف ايستاده بودند. سر ميز يک سبد سيب بود که روى آن نوشته
    بود: فقط يکى برداريد. خدا ناظر شماست.
    در انتهاى ميز يک سبد شيرينى و شکلات بود. يکى از بچه‌ها رويش نوشت: هر چند تا مى‌خواهيد
    برداريد! خدا مواظب سيب‌هاست
     

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: شنبه 28 اسفند 1389برچسب:حظر جوابي,نهنگ,معلم,مادر,عكاس,دكتر,
  • قاضي زيرك

    دو پیرمرد که یکی از آنها قد بلند و قوی هیکل و دیگری قد خمیده و ناتوان بود و بر عصای خود تکیه داده بود، نزد قاضی به شکایت از یکدیگر آمدند.

    اولی گفت: به مقدار ١٠ قطعه طلا به این شخص قرض دادم تا در وقت امکان به من برگرداند و اکنون توانایی ادا کردن بدهکاریش را دارد ولی تاخیر می‌اندازد و اینک می‌گوید گمان می‌کنم طلب تو را داده‌ام. حضرت قاضی! از شما تقاضا دارم وی را سوگند بده که آیا بدهکاری خودش را داده است، یا خیر. چنانچه قسم یاد کرد که من دیگر حرفی ندارم.

    دومی گفت: من اقرار می‌کنم که ده قطعه طلا از وی قرض نموده‌ام ولی بدهکاری را ادا کردم و برای قسم یاد کردن، آماده هستم.

    قاضی: دست راست خود را بلند کن و قسم یاد کن.

    پیرمرد: یک دست که سهل است، هر دو دست را بلند می‌کنم. سپس عصا را به مرد مدعی داد و هر دو دستش را بلند کرد و گفت: به خدا قسم که من قطعات طلا را به این شخص دادم و اگر بار دیگر از من مطالبه کند، از روی فراموشکاری و نا آگاهی است.

    قاضی به طلبکار گفت: اکنون چه می‌گویی؟

    او در جواب گفت: من می‌دانم که این شخص قسم دروغ یاد نمی‌کند، شاید من فراموش کرده باشم، امیدوارم حقیقت آشکار شود.

    قاضی به آن دو نفر اجازه مرخصی داد، پیرمرد عصای خود را از دیگری گرفت. در این موقع قاضی به فکر فرو رفت و بی‌درنگ هر دوی آنها را صدا زد. قاضی عصا را گرفت و با کنجکاوی دیواره آن را نگاه کرد و دیواره‌اش را تراشید، ناگاه دید که ده قطعه طلا در میان عصا جاسازی شده است.

    به طلبکار گفت: بدهکار وقتی که عصا را به دست تو داد، حیله کرد که قسم دروغ نخورد ولی من از او زیرک‌تر بودم

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: شنبه 28 اسفند 1389برچسب:داستان,قاضي,طلبكار,خدا,هيكل,
  • دستگیری عوامل ترور ابراهیم تاتلیس

    تاتلیس خواننده پرآوازه و محبوب ترک که از ناحیه سر هدف گلوله قرار گرفته بود، از وضعیت بحرانی خارج شده است و با اطرافیان خود صحبت کرده است.

    پزشکان معالج وی اعلام کرده اند که احتمال مرگ تاتلیس به ۱۰ درصد کاهش یافته است.

    امروز شخصی‌ به اسم عبدالله اوچماز و ۲ نفر دیگر توسط اداره پلیس استانبول  دستگیر شده اند .این اشخاص  همراه با چند اصلاح کلاشینکف در سال ۲۰۰۲ نیز  دستگیر شده بود و اعتراف کرده بود که می‌خواست ابراهیم تاتلیسس را بکشد.
    ابراهیم تاتلیس خواننده محبوب ترکیه شب گذشته توانست بدون کمک گرفتن از تنفس مصنوعی نفس بکشد.

     

    طبق گفته های پروفسور دکتر ایلحان الماجی،از شب گذشته  وضعیت تنفسی و جسمی ابراهیم تاتلیسس  رو به بهبود است و وی توانست با ما صحبت کند و با بلند نمودن دست و پای راست و فشار دادن دست ما به تمامی درخواست های ما  جواب دهد.

     

    همجنین پروفسور دکتر ایلحان الماجی در ادامه گفتند:: از ابراهیم تاتلیسس پرسیدیم حالتان چطور است گفتند خوبم و وقتی از او خواستیم دست راست خود را بلند کند وی توانست این کار را انجام دهد. البته خطر هنوز به صورت کامل بر طرف نشده و تالیس باید مدت زمان زیادی تحت نظر و مراقبت پزشکان باشد.

     

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: جمعه 27 اسفند 1389برچسب:ترور,ابراهيم تاتليسس,اوچماز,تركيه,
  • نصيحت لقمان به فرزندش

    * پسرم! گروهی ، اگر احترامشان کنی تو را نادان می دانند و اگر بی محليشان کنی از گزندشان بی امانی.
    پس در احترام ،اندازه نگهدار*

    * پسرم! سخت ترین کار عالم محکوم کردن یک احمق است. خون خودت را کثیف نکن- ضمنا
    چرچیل هیچگونه نسبتی با طایفه ما ندارد. بچه هایش ادعای ارث نکنند

    * پسرم! با کسی که شکمش را بیشتر از کتاب هایش دوست دارد ، دوستی مکن*

    * پسرم! دوستانت را با یک لیوان آب خوردن امتحان کن! آب را به دستشان بده تا
    بنوشند! بعد بگو تا دروغ بگویند! اگر عین آب خوردن دروغ گفتند از آنان بپرهیز*

    * هان ای پسر! در پیاده رو که راه می روی، از کنار برو. ملت می خواهند از کنارت رد شوند*

    * پسرم! اگر کسانی از سر نادانی به تو خندیدند ، تو برای شفایشان گریه کن*

    * پسرم! خود را وابسته به هیچ دسته ای مدان. چه، پس فردا تقش درمی آید که آنی که تو می خواستی نیست و حالا خر بیار و معرکه بارکن*

    * پسرم! اگر به ناچار به جریانی متمایل شدی، جایی برای نفس کشیدن خود و رقیبت
    بگذار. نه او را چنان به زمین بکوب و نه خود را چنان بالاببر. دیرزمانی نیست که
    جایتان عوض شود*

    * پسرم! در تاکسی با تلفن همراه بلندبلند صحبت نکن*

    * هان ای پسر! اهل هنر را احترام کن. اما مواضع سیاسی ات را با کسی مسنج و کسی
    را به خاطر مواضعش مرنجان*

    * پسرم! هیچ گاه دنبال به کرسی نشاندن حرفت مباش و همه جا سر هر صحبتی را
    بازمکن. بگذار تو را نادان بدانند*

    * پسرم! اگر برای دختر یا پسری پیش تو برای تحقیق آمدند و تو چیزی می دانستی رک
    و راست بگو. هر آنچه که می دانی. به فکر بدبختی دختر و پسر مردم باش*

    * پسر! اخبار را از منابع مختلف بگیر. جمع بندی اش با خودت. مخاطب دائمی یک
    رسانه بودن آدم را به حماقت می کشاند*

    * پسرم! پیش از استخدام در اداره های دولتی ، “پاور پوینت” را فرابگیر*

    * پسرم! در اداره ای استخدام شدی هرچه دستمال از جیب هایت دوربریز. آب بینی ات
    را پیراهن تمیزکنی بهتر است تا کسی دستمال در دستت ببیند *

    * پسرم! قطار اندیمشک - تهران زمستانش گرم و جانسوز است و تابستانش سرد و
    استخوان سوز. لباس مناسب با خودت ببر*

    * پسرم! اساتید را محترم بشمار! اگر توانستی دستشان را ببوس اگر نه ،خود دانی*

    * پسرم! در ضمن ، به هر کسی بی خودی لقب “استاد” عنایت مکن. “استاد” باید خودش
    بیاید، زورکی که نیست*

    * پسرم! اگر آلبوم های موسیقی دل آواز و هرمس و آوای شیدا گرانتر از چهار
    هزارتومان شد ، دیگر نخر. با این حال نصیحت قبل از قبلی را آویزه گوش کن*

    * پسرم! اقل کم! ماهی یک بار آژانس شیشه ای را ببین*

    * پسرم! اگر توانستی استخدام شوی، در اداره با دو کس رفیق شو آنچنان که دانی*
    آبدارچی و یکی از بچه های حراست. هرکدام باشد توفیری نمی کند.*

    * پسرم! بلوتوث تلفن همراهت را خاموش نگهدار، مگر در مواقع ضروری*

    * فرزندم! هیچ کس تنها نیست*

    * پسرم! راه تو را می خواند. اما تو باور مکن*

    *پسرم! آنتی ویروس “بیت دیفندر” اوریجینال نصب کن. پول “رجیستر” به میزان ده
    سال را کنار گذاشته ام. با احتساب تورم جهانی و تحریم و فیلتر و نوسان بازار.
    مادرت جای آن را می داند*

    * هان ای پسر! اگر کسی گفت اسفندیار ار می شناسی خودت را به نفهمی بزن*

    * پسرم! هر روز از همکارانت در اداره عمیقا خداحافظی کن. کسی نمی داند آیا فردا
    در همان اداره باشی یا نه. اداره در همان شهر باشد یا نه. شهر در … ولش کن پسرم*

    * پسرم! دانشگاه کسی را آدم نمی کند. علم را از دانشگاه بیاموز ، ادب را از مادرت*

    * پسرم! می دانم الان داری حسرت دیدار مرا می خوری. یالله بلند شو دست مادرت را
    ببوس بعد بیا بقیه وصیت را بخوان*

    * پسرم! پیامک های عیدنوروزت را همین الان بفرست*

    * هان ای پسر! خواستی در مملکت خودمان درس بخوانی بخوان. خواستی فرنگ بروی برو.
    اما اگر ماندی از فرنگ بد نگو ، اگر رفتی از مملکتت*

    * پسرم! گوجه را از نارمک بخر، شنیده ام ارزان است*

    * پسرم! هیچ گاه از دانشگاه های هاروارد ، ماساچوست و بوستون مدرک نگیر. برایت
    حرف در میارن. مگه آزاد رودهن چشه؟*

    * پسرم! نامزد انتخابات شدی ، اول یا داماد لُرها شو یا تُرک ها که تو را در
    انتخابات تنها نگذارند*

    * هان ای پسر! خسته شدی؟ … از ساعت چند داری وصیت می خونی؟ … کی خسته است؟ …
    خودت نقطه چین ها رو پرکن*

    * پسرم! شماره حساب هدفمندی یارانه ها ، رمزگذاری شده در صندوقچه مرحوم آقابزرگ
    توی اتاق پشتی است*

    * پسرم! شهر ما خانه ما! … نه نه نه! نمی خواد عزیزم. شهرشون خونه خودشون. اول
    اتاقت رو از این ریخت در بیار*

    * پسرم! در فیس بوک عضو شو و این وصیت نامه را برای دوستانی که برمی گزینی یا تو
    را برمی گزینند “شیر” کن*

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: پنج شنبه 26 اسفند 1389برچسب:لقمان,نصيحت,فيس بوك,يارانه,,

  • traxtoor

    AYHAN

    traxtoor

    http://traxtoor.loxblog.com

    Azərbaycan-Traxtor

    پیرزن ۷۵ ساله با یک بیل اينترنت سه كشور را قطع كرد

    Azərbaycan-Traxtor

    خوشبختي داشتن دوست داشتني ها نيست. خوشبختي دوست داشتن داشتني ها است. وبلاگ رسمي تراكتور سازي تبريز

    Azərbaycan-Traxtor

    صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

    وبلاگicon